محل تبلیغات شما

بعد از یک هفته زنگ زدن مداوم و پاسخ نگو بودن ( پاسخگو نبودن) کارشناس محترم بهزیستی دیگه تصمیم گرفتم پاشم برم اونجا! هرچند سخته ولی دیگه چاره ای نبود انگار اونجا رفتن با اینکه هر بار دست خالی برمیگردم خودش یه جور تسلاستیعنی میشه یه روز یه خبر خوش از اینجا بگیرم و تا خونه پرواز کنم؟

خلاصه اونقدر زود رسیدم هنوز کارمندا نیومده بودن بعدشم که خانم مربوطه تشریف آوردن همون حرفهای همیشگی رو تحویلم دادمیگه چند ماهه نامه جدیدی اومده که به خانمهای مجرد بالای هفت سال بدید! گفتم این یک بام و دو هواتون چیه آخه؟ تازه جالبه همون بالای هفت سالم میگن نداریم!! 

تهش این شد که فعلا برو منتظر بمون اگه موردی بود خبرت میکنیم! من نمیدونم این همه بچه بد سرپرست رو که ننه باباشون به لعنت خدا نمیارزن و ولشون کردن تو بهزیستی چرا مدام میگن شرایط واگذاری ندارن!! آخه اونا اگه پدر و مادر بودن که اینا رو اینجوری رها نمیکردن! به چه امیدی نگهشون داشتید پشت اون میله های سخت و شیشه های دل گرفتگی؟!

خدا کنه یه خبر خوب برسه.به همه اونهایی که منتظرنبه همه اونهایی که دلشون سالهاست گیر لبخند یه فرشته است.به همه حاجت مندا و گرفتار و بیمارا

 

من خواب دیده ام که کسی می آید

روزهای خنک پاییزی

گلابتون اومده شماها کجایید؟

یه ,رو ,بهزیستی ,اونجا ,اگه ,های ,به همه ,اونهایی که ,بالای هفت ,همه اونهایی ,یه خبر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Toery_land